براش هم یه تاپ نیم تنه ی زرد خریدم :))
+م هم گوشیش رو کنار گذاشت یادم رفت بهش بگم مواظب خودش باشه :( :))
+ اینکه مجبورم بشینم کنارشون لبخند بزنم و تایید کنم حرفاشون رو یا اینکه توی بحث هاشون شرکت کنم را دوست ندارم :)
من تنهایی خودم را ترجیح میدم به تنها نبودن های اینشکلی :)
+دیگه هیچیه اینجا رو دوست ندارم
کاش میشد چیزایی که دوست دارم رو همراه اون آدم های انگشت شمار عزیز رو کول کنم و برم بیرون از بین آدم هایی که همه کاراشون تظاهره،میگند دوست اند و نیستند آدم هایی که تا سرشون به بالشت میرسه سریع میخوابند چون اونقدر کارهاشون حال بهم زنه که خودشون دوست ندارند به کاراشون فکر کنند :)
+میخواستم برم آتلیه عکس بگیرم نرفتم :(
فکر کنم دیگه برای تیر به بعد باید برم :(
درباره این سایت